چنان‌چه به اين باکر‌ي زيبا از فاصله‌اي نزديک‌تر نگاه کنيم، مي‌توانيم پيکر افسونگرش را ببينيم که به‌هيچ‌وجه با لباس کليسايي رده‌ي قديس بازيل پوشانده نشده است؛ لباس چنان استادانه با ماسه‌سنگ بافته شده که بيش‌تر پارچه‌ي نرم و پنبه‌اي چسباني را مي‌ماند تا پارچه‌ي پشمي سنگين و زمخت را. اما آن‌چه بيش از همه به شايستگي تمام جلب توجه مي‌کرد، چهره‌ي پرشور و مشتاق آن زن سيسيلي بود؛ صورتي ظريف با موهايي به‌رنگ شبق که باد در آن‌ها مي‌آرميد و امواج دريا در دشت سحرآميز شانه‌ها و گرده‌اش درهم مي‌شکست. او کاملاً به‌سمت نورها خم شده و، متأثر از شور و حال شب سن‌ـ‌ سيلوستر، به صداها گوش جان سپرده بود. کتاب حاضر شامل داستان‌هايي از نويسندگان کلاسيک‌مدرن چک است: دوشان کوژل، ياروسلاوا بلاشکووا، بوهوميل هرابال، ايوان ويسکوچيل، يوسف اشکوورتسکي، ولاديمير وندرا، پتر بالگا.