درباره‌‌ی فریب سراب

غربت قصه تلخي‌ست كه دركش فقط با لمس اون ممكنه، يك قصه تكراري كه از قديم الايام، انسانها را به جستجوي زندگي بهتر و متفاوت به دورترين و غريب‌ترين جاي دنيا مي‌كشاند، غافل از آن‌كه همه زيباييهاش براي رها، همچون يك فتوشاپ رنگي از واقعيات زندگي بود كه سختي‌ها و تلخيهاش رو كم‌رنگ‌تر و شادي‌هاش رو پر رنگ‌تر نشان مي‌داد و از همه بدتر احساس تلخ غربت براي او همچون يك بيماري لاعلاج بود كه هميشه با آدم ميمونه، بعضي وقتها مسكن‌هاي زندگي آروم‌ترش ميكنه و وقتي هم كه از تسكين دهنده خسته بشي تبت بالا ميره و زخمت سر باز ميكنه، آخه هر كس ميدونه كه بايد علت رو پيدا كرد و گرنه اين درد لاعلاج كه چاره نداره.

آخرین محصولات مشاهده شده