دربارهی علی اشرف
خود تو علياشرف، توي اين زندگي کِي گذاشتي آب خوش از گلويت پايين برود، هان؟... همهچيز را به خودت زهر ميکني. تابهحال شده از خودت بپرسي که اين خودزنيها تا کي؟ اينطور که تو کمر به ويرانکردن خودت بستهاي، والله که مغول کمر به ويرانکردن نيشابور نبسته بود! داري هي وجودت را شخم ميزني و نمک ميپاشي روي زخمهاي خودت... مگر نميگفتي آدم از راه زخمهايش نفس ميکشد؟ زخمهايي که نمکسودشان کردهاي، چه؟ مگر دستآخر آدم را خفه نميکنند؟ با توام علياشرف... بلند شو، نگاه کن! ميگويند اين ميدان توي جهان بيهمتاست؛ يعني زيباترين ميدان جهان است. علياشرف، تو خوشحال نيستي... اينجا توي قشنگترين جاي دنيا به تو خوش نميگذرد. بيشتر از هزار بار به من گفتهاي که زن زيبايي هستم؛ خب علياشرف، تو وقتي کنار من، آنهم توي اين ميدان خوشحال نيستي، وقتي باهات حرف ميزنم به من نگاه کن، وقتي کنار من، آنهم اينجا در نقشجهان خوشحال نيستي و يکبند سرت گرم کشيدن شمايل زني غريب است، پس بهتر نيست اصلاً بروي گورت را علياشرف... پس بهتر نيست بميري؟
كد كالا | 278245 |
زبان | فارسی |
نویسنده | فرهاد خاکیان دهکردی |
سال چاپ | 1401 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 96 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 12 * 21.5 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 87 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.