درباره‌‌ی شهر پولاد

شب كه مي‌رسيد نوار روز بالا مي‌رفت تا جاي خود را به نوار شب بسپارد. ولي پسر او در باركش جاي نمي‌گرفت. بلكه به اصطبل مي‌رفت، بلرـ آتول غزيزش را به سرعت باز مي‌يافت، شامش را كه مقداري جو سياه بود به اضافه جيره علفش مي‌داد، سپس به نوبه خود مختصر شام سردش را كه از بالا برايش به پايين مي‌فرستادند مي‌خورد و كمي با موش درشت كه پيش پايش بي‌حركت بود و نيز با دو خفاشش كه به سنگيني در اطرافش مي‌پريدند بازي مي‌كرد و روي بستري از كاه مي‌خوابيد.

آخرین محصولات مشاهده شده