درباره‌‌ی ستاره‌هایی که خیلی دور نیستند (مجموعه داستان)

امشب نيت كرده‌ام كه ذكر يا بانو بگيرم، هزار بار و بعد از هر صدبار، چهل مرتبه يا رويا، مي‌گويند ذكر مجربي است. شيخ، در حاشيه كتاب شريف مقاتل الضعفا بيد اللطفا آورده: چون دختري نازك خيال و رعنا صفت به قصد جانت درآمد، اين ذكر گير، باشد كه اثر كند و سهل‌تر جان دهي و چون در دام صيادي... رويا به پايش زد و بلند ،خنديد، خيلي بلند، آنقدر كه نگران همسايه‌ها شدم. اين چيه نوشتي رامين؟ اگه مي‌دونستم ديوانه‌اي، اونم اينقدر، باهات ازدواج نمي‌كردم. و در حالي كه هنوز مي‌خنديد، دستش را به كنار مبل كشيد و عصاي سفيدش را برداشت و به قصد زدن من در هوا تكان داد. كجايي رامين؟ خودم را به رويا رساندم و در آغوش گرفتمش...

آخرین محصولات مشاهده شده