درباره‌‌ی راز اتاق زرد

گاستون لورو بي‌شک نويسنده‌ي نابغه‌اي است. نويسنده‌اي که فيلسوف معاصر، ژيل دولوز در مقاله‌ي “فلسفه‌ي رمان جنايي”، از او به عنوان نويسنده‌اي که رمان جرم را به کمال رسانده است، ياد مي‌کند و اين‌گونه از او به ستايش برمي‌آيد؛ ” آن‌جا که بايد ستايش شود، بايد ستايش کنيم؛ ستايش از لورو، رمان‌نويسي خارق‌العاده در ادبيات فرانسوي.” اما کاراگاه داستان، رول‌تبي : رول‌تبي در عين گام‌برداشتن در مسير استنتاج، هم وابسته به مکتب استنتاج است، هم نيست. گاه او نيز چون کاراگاهان داستاني پيش از خود، گويي از احساس تهي است، اما گام برداشتن در مسير زندگي، مثل هر کس ديگري، مخل ذهن و آسايش روان او نيست. او به هر صورتي که افکارش را ميانجي قرار دهد، با آن‌ها احساس آسودگي مي‌کند، او نيز احساس مي‌کند. و جايي فکر و احساس را به هم پيوند مي‌دهد؛ ” بيش از آن‌که بتوانم فکر کنم، حس مي‌کردم…بله، بي‌شک حس مي‌کردم.

آخرین محصولات مشاهده شده