دربارهی دختر گمشده
لپتاپ مادرشان روي ميز بود و صورت خندان پدرشان که از لندن تا آنجا را روشن کرده بود، داخل صفحهاش نمايان بود. مادرشان که با لحني آرامشبخش حرف ميزد، گفت: «باشه، خب مدرسه تون معتقده به نفع هردوتونه که سال ديگه توي کلاسهاي متفاوتي باشين .» آيريس نفس عميقي کشيد. «شما ميدونستين؟» پدرشان گفت: «...درموردش حرف زديم.» «بامدرسه! نميشه با اشيا درمورد چيزي حرف زد. مدرسه يه ساختمونه!» مادرشان گفت: «با رئيس مدرسه، آقاي «پيتر»، راجع بهش حرف زديم.» آيريس گفت: «و بهش گفتين که ايده خيلي بديه.» «مدرسه معتقده که شما دوتا بايد ياد بگيرين با مستقل بودن، کنار بياين، سال ديگه ميرين مدرسه راهنمايي و باهم نيستين....) آيريس گفت: «کي گفته؟» پدرش گفت: «شما تا الان هر سال باهم بودين، فکر نميکنين وقتش رسيده که يه چيز جديد رو امتحان کنين؟»«نخير، اين طوري فکر نميکنيم!» مادرشان وسط حرفشان پريد «فقط ميخوايم جدابودن از همديگه رو هم امتحان کنين. فقط امتحانش کنين.»
كد كالا | 263412 |
زبان | فارسی |
نویسنده | آن اورسو |
مترجم | نیوشا ایمانی |
سال چاپ | 1400 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 358 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 21 * 2.2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 322 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.