درباره‌‌ی این نوبت از کسان (نمایش‌نامه)

- نمي‌دونم واقعا تاريخ همين بود يا من هم تو ذهنم بعدها خيال كردم كه حرف‌هاي آخرمون همين بود. گفتم حالا چي كار كنيم؟ پيرمرد گفت براي من هيچ راه ديگه‌اي نيست، بايد اين چند قدم آخر رو هم برم. براي شماها هم پسرم راه ديگه‌اي نيست. بايد از اول شروع كنيد. گفتم يعني چي؟ گفت يعني از اول اول. از اول اول...

آخرین محصولات مشاهده شده