درباره‌‌ی خاطرات 1 بچه‌ی بی عرضه داستان کارتونی

اول از همه بذار تكليف يه چيزو روشن كنم: اين يه دفترچه يادداشت‌هاي روزانه است، نه يه دفترچه خاطرات. اين قضيه كاملا ايده مامان بوده، نه من. ولي اگه اون خيال مي‌كنه قراره من توي اين دفترچه از «احساساتم» يا اين جور چيزا بنويسم، پاك خل شده. تنها دليلي كه حاضر شدم به خاطرش زير بار اين قضيه برم اينه كه فكر مي‌كنم بعدا كه پولدار و مشهور شدم، اين دفترچه حتما به كار مي‌ياد. ولي فعلا كه با يه مشت آدم خل و چل توي مدرسه راهنمايي گير افتادم. بنابراين خيال نكن كه توي اين دفترچه چيزايي مثل امروز حالم «اين‌طور» بود، ديروز حالم «اون‌طور» بود، پيدا مي‌كني. دوباره در اين كتاب‌ها گرگ را بيابيد.

آخرین محصولات مشاهده شده