در تمام طول دوران زندگي‌ام جوياي شادكامي و معنا بوده‌ام. وقتي به دورترين خاطراتم رجوع مي‌كنم، كشف اين رمز بود كه چه‌چيزي زندگي را با ارزش، معنادار و شاد مي‌كند. در سراسر كتاب حاضر، آيين‌هاي معنوي را در كنار مطالعات علمي روانشناسي به كار گرفته‌ام تا دريابم اين دزدها كيستند و چگونه مي‌توان قدرت‌شان را خنثي كرد. تمامي دزدهايي كه درباره‌شان در اين كتاب صحبت كرده‌ام را مي‌توان در اين آيين‌ها يافت، هرچند ممكن است اسامي متفاوتي داشته باشند. به راحتي مي‌توان شش يا ده دزد را پيدا كرد اما من ففقط از پنج دزد نام برده‌ام كه به نظرم بزرگ‌ترين ربايندگان شادكامي ما هستند. شايد همان دزدهايي كه شادكامي فردي ما را مي‌دزديدند، هماهنگي اجتماعي ما را هم به يغما مي‌بردند. با وجود اين، جامعه چيزي نيست جز نتيجه‌اي از بزرگ شدن تك تك دنياهاي دروني ما. به همين دليل است كه تغيير جهاني يا اجتماعي بايد از قلب يكايك ما آغاز شود.