درباره‌‌ی جانان من

گرماي فوق العاده ايي از حرف هايش زير پوستم خزيد صدايم را در گلو خفه و سكوت را جانشين هر صحبت ديگري كردم ترسيدم حرفي بزنم و باز ميان همان گردابي بيفتم كه خلاصي از آن روزگاري جانم را به لبم رسانده بود...

آخرین محصولات مشاهده شده