درباره‌‌ی جادوی بد (3 گانه بد 1)

مگر چه چيز بدي در جادو وجود دارد؟ قلابي‌ است، الكي است. كشكي است. كاملا حقه‌بازي است. لااقل كلي (كه نمايش جادوگري شعبده‌بازها را بارها و بارها ديده است) درباره‌ي جادو اين‌طور فكر مي‌كند. به همين دليل وقتي سر و كار اين آقا پسر به جايي به اسم ”مزرع سبز زمين” يا همان اردوگاه بچه‌هاي ”مسئله‌دار” در جزيره‌ي دور افتاده‌ي آتشفشاني مي‌افتد، جادو آخرين چيزي است كه انتظارش را دارد... ولي آقاي كلي شاخ‌شمشاد در ”مزرع سبز زمين” مدام با عجايب و غرايبي روبه‌رو مي‌شود كه يكي بعد از ديگري شگفت‌زده‌اش مي‌كنند. آيا او واقعا با يك لاما صحبت مي‌كند؟ آيا واقعا شبح مي‌بيند؟ چه راز وحشتناكي در كتابخانه‌ي متروك نهفته است؟ اگر كلي توي اين دنيا بتواند از يك چيز مطمئن باشد، اين است كه پشت دوفشان (يعني دود آتشفشان) هيچ چيز آن‌طور كه به نظر مي‌رسد، نيست. آيا او مي‌تواند معماي ”مزرع سبز زمين” را پيش از آن‌كه دردسر به همه‌جا سرايت كند و همه‌چيز را به هم بريزد و حال همه را بگيرد، حل كند؟

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده