درباره‌‌ی بخت بد (3 گانه بد 2)

بعضي‌ها چقدر خوش‌بخت‌اند! همه‌ش شانس مي‌آورند. بدبختي اين‌ست كه كلي يكي از آن‌ها نيست. او تنها آدمي در اردوگاه «مزرع سبز زمين» است كه استعدادي در جادو ندارد و اصلا بويي از جادوجنبل نبرده. غم ‌و غصه‌ي خود كلي كم بود كه همه‌ش فكر مي‌كرد آدم كاملا به دردنخوري است، حالا پسري هم به اسم برت پيدا شده كه انگار مي‌خواهد قوزبالاقوز شود. كلي بايد ببيند چه حقه و كلكي مي‌تواند براي برت سر هم كند كه غريق و نيمه‌جان به ساحل رسيده و مي‌خواهد هرطور شده، هيچ‌كس به بودن او در جزيره پي نبرد. حتي وقتي كلي به دوست جديدش كمك مي‌كند كه جايي در دل طبيعت وحشي جزيره‌اي دورافتاده‌ي آتش‌فشاني مخفي شود، راز آتشين ديگري از جايي ديگر بيرون مي‌زند و همه‌ي نشانه‌ها حاكي از اين تصور ديوانه‌وار و غير ممكن است كه يك زماني چندتا اژدها در اين جزيره مي‌پلكيدند... و چه بسا هنوز هم دارند مي‌پلكند. آيا كلي و دوستانش مي‌توانند به موقع جلوي دردسر را بگيرند و پرده از راز جزيره‌ي پرايس بردارند، و آن را زا سوختن در آتش نجات بدهند؟ خطر، ماجرا، بازيگوشي، راز و رمز،‌دشمنان قديمي، دوستان جديد و البته يك راوي زبان‌باز و پشت‌هم‌انداز، از تازه‌ترين رمان‌ نويسنده‌ي رمان هاي پرفروش، جناب مستطاب نميدونم چي‌نيموس بوش كتابي مي‌سازند كه نمي‌توانيد در برابرش مقاومت كنيد.

آخرین محصولات مشاهده شده