درباره‌‌ی تو آن نبودی که شفق را خونین آفرید (نگاهی به داستان‌های پرویز کلانتری به همراه 2 گفتگو و 3 داستان)

اگر كسي مرا ببيند و بگويد كتاب مرا ديده و خوانده، خيلي ذوق مي‌كنم ولي اگر كسي بگويد نقاشي مرا ديده و خوشش آمده، خيلي قلقلكم نمي‌دهد. من نقاش هستم اما هرچه زمان مي‌گذرد به قلمرو نوشتن بيشتر عشق مي‌ورزم. نوشتن خيلي برايم جالب است. علتش هم اين است كه در نقاشي انگاري يكي سرنيزه پشتم مي‌گذارد تا علاقه‌هايش را به من تحميل كند. يكي از آسيب‌شناسي‌هاي هنر تجسمي آن است كه آدم ذره ذره تابع بازار مي‌شود، البته خدا نكند من اين طوري بشوم.اما در نوشتن اين طور نيست اين چيزي را كه شما مي‌نويسيد، كسي بخرد. بنابراين در نوشتن آزادانه عمل مي‌كنم و آن چيزهايي كه ايده‌آلم بوده، مي‌آورم.

آخرین محصولات مشاهده شده