دربارهی تنهایی در انجمن نوابغ و احمقها (مجموعه داستان)
از سمت غربي پل خارج ميشويم. بهتر ميدانم الان بيشتر از اين با او نباشم تا بتواند در تنهايي فكر كند. او به سمت چپ ميرود و من به راه سمت راست. در اين فكرم كه بايد سفري به تهران بروم، وسايلم را بياورم و پول رهن انبار را بگيرم، لازمم خواهد شد. بعد برميگردم، يعني ذهنم برميگردد و گذشته را دوره ميكند. ياد خانم مهندس پارسيگو ميافتم و ياد زنم، كه حالا ديگر حتما بايد بگويم زن سابقم. با خودم ميگويم واقعا من بعد از چند سال جدايي چقدر او را شناختهام؟ آيا هميشه مشكل يا دست كم بخشي مهم از مشكل از خود من نبوده است؟ آيا هميشه ميدانستهام چه ميخواهم؟ آيا همه آنچه خواستهام خواسته خودم بوده يا شرايط و جو عمومي به من تحميل كرده است؟
كد كالا | 104256 |
زبان | فارسی |
نویسنده | ونداد جلیلی |
سال چاپ | 1396 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 160 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 168 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.