درباره‌‌ی تعطیلات مگره

چند روزي از رفتن سربازرس مگره و همسرش به تعطيلات نگذشته بود كه كار مادام مگره به عمل جراحي كشيد. سربازرس هر روز در ساعت معيني به بيمارستان مي‌رفت و از خواهران روحاني اجازه ملاقات مي‌گرفت. روزها، يكنواخت و بدون هيچ اتفاقي، مي‌گذشت و بيكاري او را كلافه مي‌كرد... تا آن‌كه شبي، پس از بازگشت از بيمارستان، در جيبش يك يادداشت بي‌امضا را يافت. روي كاغذي شطرنجي و با خطي به ظاهر زنانه، نوشته شده بود: «از روي دلسوزي به ديدن بيمار اتاق 15 بياييد»...

آخرین محصولات مشاهده شده