دربارهی بیداری
پردهي اول صحنهي يكم
آگنس: در آغاز يوهان بود (يوهان داخل سالن خوابيده) من هر هفته در بخش انفرادي، ملاقاتش ميكردم. ( يوهان بيدار ميشود) هر روز صبح بيدار ميشود. از اينكه خودش را در وضعيتي هيجانآلود ميبيند پريشان مي شود. (خارج ميشود)
يوهان: (محفوظاتش را بازگو ميكند) ”اي خدا مرا بشنو و استدعاي مرا متوجه باش. هنگامي كه دلم اندوهناك است از كرانههاي زمين به تو فرياد مينمايم.
محصولات مرتبط
16 %
16 %