درباره‌‌ی 4 روز در صف برای تماشای جنگ ستارگان

قهوه‌چي گفت:« يه سري هم سر خيابون از قبل وايستادن تو صف. ديدينشون؟ فقط 3 تا اسكل بدبختن كه نشستن تو پياده‌رو.» النا لبخند سرزنده‌اي زد و گفت:« ما هموناييم!» «چي؟» «ما همون 3 تا اسكليم... يعني، 2 تا از 3 تا.» قهوه‌چي خجالت‌زده شد و قهوه‌ها را مجاني بهشان داد. النا گفت:«باشد كه نيرو ياورتان باشد!»

آخرین محصولات مشاهده شده