درباره‌‌ی کشتی نوعروسان

انتظار نداشتم كه هرگز دوباره او را ببينم آن‌ هم در يك چنين جايي. خيلي وقت بود او را در ته ذهنم پنهان كرده بودم. حضور فيزيكي او مرا شوك‌زده نكرد بلكه غم و اندوهي كه در چهره‌اش بود مرا به شدت لرزاند. پير و سالخورده شده و ديگر خبري از آن شكوه و زيبايي جواني در وجودش نبود. راستش را بخواهيد ديدن او در اين وضعيت مرا به ياد فناپذيري خودم انداخت. هرگز گمان نمي‌كردم در چنين وضعيتي با او روبرو شوم اما وقتي ياد دوراني مي‌افتم كه با هم پشت سر گذاشته‌ايم به سرنوشت اعتقاد پيدا مي‌كنم آن هم بعد از سال‌ها دوري...

آخرین محصولات مشاهده شده