درباره‌‌ی کار کردن و کنار آمدن (راهنمایی برای مشارکت بهتر)

بـه تدريج، دنيـاي کار دسـتخوش تغييرات عظيمي شـد. کار بيشـتر از اينکه ماهيتي کاملاً فيزيکي داشـته باشـد، ماهيتي ذهني به خـود گرفت و بـه ظرفيتهاي ذهني و رواني ما بيشـتر وابسـته شـد و با زور و مشـقت منافات پيدا کرد. چنين تحولي واقعيت جديـد و ناخوشـايندي را بـراي مديـران عيـان کـرد: توانايـي افـراد براي انجـام دادن وظايفشـان بـه ميزان قابلتوجهي به رضايت آنها از کارشـان وابسـته بـود. عملکرد خوب شـرکت و بنابراين ميزان سـود سـرمايه گذاران به اين وابسـته بود: آيـا کارمندان تازه کار احسـاس مي کنند حرفهايشـان به خوبي شنيده مي شـود؟ آيا مدير هدفمند کسـب وکار اسـت؟ و آيـا کارکنان بانک به اندازه کافي اوقات خوشـي دارند؟مديران در کمال تعجب پي بردند که بايد به آرامش ذهني افرادي که اسـتخدام ميکنند توجه بيشتري نشان دهند

آخرین محصولات مشاهده شده