درباره‌‌ی چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد (سرمایه اجتماعی و توسعه در ایران)

به نظر مي‌رسد در عصري به‌سر مي‌بريم كه در آن اخبار قانون‌شكني‌ها روند فزاينده‌اي به خود گرفته است. البته اين مساعل با مشاهده چند آمار ساده به راحتي قابل تاييد است. آيا عقلانيت رفتاري، انسان اقتصادي را وادار مي‌كند كه در قانون‌شكني منفعت خود را مطالبه كند؟آيا اين جوامع هستند كه با پاداش دادن به فرصت‌طلبي‌ها، بذر بي‌اعتمادي مي‌كارند و آن را پرورش مي‌دهند تا به اذهان اين گونه القا نمايند كه «اگر صداقت پيشه نمايي كلاهت پس معركه است »؟ آيا مي‌توان تصور كرد كه در چنين مسيري ناگزير هركس محدوده اعتمادش تنگ‌تر شود و در درون حفاظ‌هايي كه به دور خود ساخته است، محصور گردد بدون آن‌كه بتواند حتي گامي در جهت همان عقلانيت رفتاري بردارد؟ آيا زمان آن نرسيده است كه در ادبيات رفتار عقلاني، عمل اخلاقي جايگاهي داشته باشد؟ اگر چنين پرسشي پذيرفتني است، جايگاه آن در ادبيات كجاست؟ مقياس اندازه‌گيري آن چيست؟ و مسير بازگشت به سوي آن چيست؟

آخرین محصولات مشاهده شده