درباره‌‌ی پشت کوه

متوجه شدم كسي دارد به من نزديك مي‌شود، آهسته برگشتم تا احيانا فرانك يا خانم جوان ديگري را ببينم كه با من دمخور است، كوهان بود كه داشت با ظرف غذايش مي‌آمد پيشم. با اينكه از حضورش خرسند بودم ولي بي‌هيچ عكس‌العملي از او روي گرداندم و به خوردنم ادامه دادم. بدون اينكه نگران كثيف شدن لباسش باشد درست بغل‌دست من روي سبزه‌ها چهارزانو نشست و ظرف غذايش را گذاشت روي پايش، منتظر بودم ببينم روي چه حسابي جمع متناسب با حال و هوايش را رها كرده و آمده پيش معلمي كه نمي‌تواند براي يك بچه مدرسه‌اي جالب باشد!؟

آخرین محصولات مشاهده شده