درباره‌‌ی و خداوند درون 1 مرد 2 قلب قرار نداد (برگزیده مسابقه ملی نمایشنامه‌نویسی دومین جشنواره خصوصی تئاتر عنوان) نمایشنامه

دختر: ميز خيس بشه يعني حتما كسي اومده خونه؟! اونم كارآگاهيه واسه خودشا مرد: (رو به زن. دختر فيكس مي‌شود) اي بابا تو هم كارآگاه شديا واسه خودت. خب من از كجا بدونم اين‌جا چرا خيسه، اون‌جا چرا مو بود، تشك چرا... زن: (شال به دست) من كارآگاه نشدم. بيا خودت نگاه كن هنوز لاش چندتا تار مو هست مرد: خب شايد موي خودته عزيز من! زن: من موي خودمو نمي‌شناسم؟! تازه اين شال رو چند روز پيش گرفتي هنوز سرم نكردم مرد: چرا نكردي همون روز كه سرت بود! من اينجا وايساده بودم تو اومدي گفتي ببين بهم مياد يا نه!

آخرین محصولات مشاهده شده