دربارهی هورا
صداي خشك و تيز چرخه گاريها بلند شده....صداي ريز زنگولهها و سم گوسفندان...همهمهاي به گوش ميرسد....صداهاي آشنا با هم آميختهاند.....در هم مخلوط شدهاند....نور مشتي زر نوراني به پشت پلكم پاشيده و انگارمنتظر بلند شدن من است.....كي خوابم برده كه نفهميدهام.... بوي دود نميآيد....نميفهمم كجايم ...حتما كنج خانه كنار خاتونم..... اطراف را با چشماني نيمهباز مينگرم... دلم ميگيرد... نفسم بند ميآيد. كنار در نيمهباز و پوسيدهي شيطان با دست و پايي مچاله شده... و يخزده روي گليم نشستهام..... كاش خواب بودم... كاش صبح نميشد... كاش همهي اتفاقات شوم تنها كابوسي هولناك بود و من پشتبندش تنها خدا را شكر ميكردم و همهچيز ختم به خير ميشد... بلند ميشدم و خندان در خانهها نان ميبردم.... نفريني در كارنبود.... راحت و آزاد رفت و آمد ميكرديم.... هيچچيز خوبي منع نبود... كاش بيرحمي كنج دلها پر نميكشيد... كاش پير و كودك به آتش اين بيرحمي نسوخته بودند.... صداها دور مي شود...كمرنگ ميشود....
كد كالا | 232461 |
زبان | فارسی |
نویسنده | کاملیا کوشش |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 244 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 245 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.