درباره‌‌ی نامه‌های عزیز نسین و همسرش مرال چلن

تو از من جدا نشدي، من عضوي از وجود تو بودم که قطع‌اش کردي، تکه تکه‏‌اش کردي، تقسيم‌اش کردي و تکه بزرگ‏تر را برداشتي و با خود بردي. هرکجا که مي‏‌خواهي برو؛ به هرکجا که مي‏‌خواهي فرار کن؛ هرقدر مي‏‌خواهي به دوردست‏ها برو؛ نمي‏‌تواني من را از تکه‏‌اي که با خود برده‏‌اي جدا کني... روزي كه خانه را ترك كردي از پشت سر نگاهت كردم، درست مانند زني بودي كه در كودكي تصوير رنگي‌اش را ديده بودم.

آخرین محصولات مشاهده شده