درباره‌‌ی نامه به کافکا

نمكين آدمي كه مزگي‌هاي خاص خودش را دارد و به لحاظ پاره‌اي مشتركات، رونوشت روزها يا به تعبير يك شاعر: «شنبه‌هاي بي‌پناهي، جمعه‌هاي بي‌قراري» خود را به فرانتس سنجاق مي‌كند. حتي با كمي حوصله و دقت مي‌توان از لا به لاي اين كتاب، صداي او را از جنگل بي آب و علف پر راز و رمزي كه سرشار از بغض فروخورده كافكاست، از گلوي زخمي «جون جوردن»، اين شاعر افريقايي امريكايي، هاي فرانتس:‌ «هر كجا كه هستي، بيا بيرون/ ما بايد دور درختي جمع شويم/ كه هنوز / حتي آن را نكاشته‌ايم!» ما كه مي‌شنويم، شما چطور؟

آخرین محصولات مشاهده شده