اينجا هم خيلي مي‌خنديد و هم خيلي حرص مي‌خوريد. برادرهاي آنژل او را احمق بانمک صدا مي‌کنند و او هم هر بار با کمک دروهمسايه و دو دوست عزيزش کلوئه و کوين حسابشان را مي‌رسد. ضمنا آنژل عاشق لباس صورتي، آب‌نبات، ماست ليمويي و مشويو عروسک شيرش است و از دوستي با کوين لذت مي‌برد، البته اگر برادرهاي وحشي‌اش بگذارند...! آنژل شامبر عاشق حيوان خانگي است؛ حالا فکرش را بکنيد يک روز توي خيابان حيواني سر راهش سبز مي‌شود و آنژل با آوردن اين حيوان به خانه دوباره قرار است يک دردسر جديد درست کند! اما در اين کتاب خنده و ماجرا و دردسر به اينجا ختم نمي‌شود. اين‌دفعه آنژل يک انتقام سرد براي برادرهايش تدارک ديده و البته براي اينکه نقش پرنسس را در نمايش مدرسه به دست بياورد و کنار کوين اجرا داشته باشد، وارد يک جنگ درست‌و‌حسابي مي‌شود... مطمئن باشيد آنژل هميشه پيروز مي‌شود!