درباره‌‌ی مجموعه آثار شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی (بوستان)

طبيبي پريچهره در مرو بود كه در باغ دل قامتش سرو بود نه از درد دل‌هاي ريشش خبر نه از چشم بيمار خويشش خبر حكايت مي‌كند دردمندي غريب كه خوش بود چندي سرم با طبيب نمي‌خواستم تندرستي خويش كه ديگر نيايد طبيبم به پيش بسا عقل زورآور چيره دست كه سوداي عشقش كند زيردست چو سودا خرد را بماليد گوش نيارد دگر سر برآورد هوش

آخرین محصولات مشاهده شده