درباره‌‌ی ماه گرفتگی

در سكوتي مرگبار، ناگهان همه جزييات در جاي درست خود قرار گرفتند؛ حالا همه چيز را متوجه شدم. چيزي كه ادوارد نمي‌خواست بدانم، همه چيزي بود كه جيكوب از من مخفي نگه نداشته بود. چيزي كه باعث شده بود خانواده كولن و گرگ‌ها در جنگل كنار هم باشند... چيزي كه به هر حال منتظرش بودم، چيزي كه مي‌دانستم دوباره اتفاق مي‌افتد، چيزي كه آرزو مي‌كردم اي كاش اتفاق نمي‌افتاد. اين تمام شدني نبود...

آخرین محصولات مشاهده شده