درباره‌‌ی قرار ملاقات با زندگی

... يك هنرپيشه كه شب و روز فقط يك نقش را اجرا مي‌كند روزي بالاخره با آن نقش يكي مي‌شود. من دچار چنين عارضه‌اي شده بودم. سيزده سال و نيم تمام، نقش فردي بينا را بازي كرده بودم و ايفاي چنين نقشي برايم كاملا عادي شده بود. زندگي من سخت و پراسترس و بي‌اندازه مشقت‌بارسپري مي‌شد اما اگر امكانات و شرايطش هم موجود بود خواستار عوض كردنش نبودم. انسان حيواني است كه بنده عادت‌هاي خود است. علاوه بر اين، ديوار ساخته شده از دروغي كه دور خود كشيده بودم نه تنها مرا در برابر خطرات بيروني بلكه در برابر مشكلات و معضلات روحي و رواني‌اي كه داشتم محافظت مي‌كرد و درست زماني كه آن ديوار شروع به فروريختن كرد پناهگاه خود را از دست دادم.

آخرین محصولات مشاهده شده