درباره‌‌ی به نجاتش می ارزد

جوآن هميشه کمي خطرناک به نظر مي‌رسيد؛ بنابراين وقتي به دفتر کارآگاه خصوصي، هنري کيمبال، مراجعه مي‌کند و از او مي‌خواهد که راجع به شوهرش تحقيق کند، هنري نمي‌تواند جلوي احساس بدش را بگيرد. ديدن جوآن خاطره‌اي دل‌خراش را در ذهنش زنده مي‌کند. هنري در زندگي سابقش، در جايگاه معلم انگليسي دبيرستان، جوآن را مي‌شناخت؛ همان وقتي که در مرکز يک تراژدي قرار گرفت. اکنون جوآن براي اثبات خيانت شوهرش به کمک او نياز دارد، اما وقتي کيمبال در خانه‌اي خالي از سکنه در حومه‎ي شهر که تابلوي «براي فروش» جلوي آن به چشم مي‌خورد، دو جسد پيدا مي‌کند، موضوع از پرونده‌ي يک خيانت ساده، بسيار پيچيده‌تر مي‌شود. ناگهان به نظر مي‌رسد که گذشته درحال تکرار است و هنري بايد به يکي از بدترين روزهاي زندگي خود برگردد تا حقيقت را کشف کند. آيا ممکن است جوآن چيزي درباره‌ي آن روز بداند، چيزي که در تمام اين سال‌ها پنهان کرده است؟ آيا هنوز هم ممکن است قاتلي در کار باشد، کسي که معتقد است از اتهام قتل فرار کرده؟ هنري مصمم است که اين را کشف کند و در اين مسير از دشمن قديمي خود لي‌لي کمک مي‌گيرد؛ اما هرچه به حقيقت نزديک‌تر مي‌شود، يک قاتل نيز به او نزديک‌تر مي‌شود و در اين بازي خوفناک موش و گربه تنها يکي از آن‌ها زنده مي‌ماند.

آخرین محصولات مشاهده شده