درباره‌‌ی فقیه سرگردان (تاملاتی بر احوال و اندیشه‌های فضل‌الله روزبهان خنجی)

سرنوشت فضل‌الله روزبهان خنجي از بسياري جهات، روشنگر جريانات فكري - اجتماعي -‌ سياسي ايران در اواخر قرن نُهم و اوايل قرن دهم ه.ق است؛ او در آستانه‌ي امر نو / بر يك گُسل تاريخي ايستاده: در تقاطع سه راه آق‌قوينلوها، صفويه و اُزبكان؛ روزگاري كه سياست اصلاحات ارضي يعقوب آق‌قوينلو و انحطاط سيستم فئودالي، مقدمات فروپاشي آق‌قوينلوها و ظهور صفويه را ممكن كرد؛ و چنان شد كه به سرزمين ماوراء‌النهر كوچ كرد و از تحركات شيباني‌خان اُزبك نيز گزارشات دقيقي را ثبت نمود. به روزگار جواني، دومين آتش‌سوزي مسجدالنبي را به چشم ديد و اگر از آن گزارش نمي‌كرد خبر چنداني از اين واقعه به ما نرسيده بود. از زبان او، از تكاپوي صوفيان اردبيل براي قدرت باخبر مي‌شويم. خنجي در اين جهان ملتهب، مهم‌ترين وارث ايراني كلام اشعري و سياستِ غزالي محسوب مي‌شود؛ خود وقتي بر مزار غزالي حاضر مي‌شود، آرزو مي‌كند كه «غزالي ديگر» شود. او مدافع پرشور نظريه‌ي تغلب در انديشه‌ سياسي است. روزبهان يگانه مولف شريعت‌نامه‌نويسي در زبان فارسي و از باوالحسن ماوردي تاثيرها گرفته است. به همه‌ي اين‌ها، بايد نفوذ حكمت اشراقي جلال‌الدين دواني بر او را افزود. اما اين نوشتار به انعكاس جريان‌هاي عام فكري-سياسي در روزبهان بسنده نكرده، بلكه خواسته از يك نماي بسته به خاموشي‌ها و تنهايي‌هايي او نزديك شود: در اعماقِ صحراها، آنجا كه «آفتاب و درخت و عقاب» به شوقش مي‌آورد، مكان‌هايي كه با روح او پيوند داشت، تأملات تنهايي او در هنگام اعتكاف بر مزار خواجه احمد يسوي و چيزهايي از اين دست كه او را از دربارها و جنگ‌ها دور مي‌كرد و به وادي سكوت مي‌بُرد. نگارنده دنبال آن «چيز دگر» بود: چيزهايي كه در روايت‌هاي رسمي از روزبهان مسكوت مانده است. نوشته‌هاي سترگ روزبهان خنجي، ورق‌هاي زراندودي است كه زير تلي از خاكسترِ نسيان مدفون شده. كتاب حاضر، تقلاي بي‌فرجامي است براي بازگشت به او.

آخرین محصولات مشاهده شده