درباره‌‌ی فریدون گله (زندگی و آثار)

قهرمان‌هاي تك افتاده آثار فريدون گله، با آنكه در ميان «جمع» بودند به مسيري كشانده مي‌شدند كه به نوعي به مقابله با نظم و وضعيت موجود مي‌رسيد. پاسخ‌شان به طبيعت زندگي و سازگاري، سراپا «نه» بود، و با نفي آن نظم، به تدريج، وجود خويش را اثبات مي‌كردند. براي قهرمانان «زير پوست شب» كه همه، ناكامي‌اش را جشن گرفته و شهر را چراغاني كرده بودند پرسه و شب‌گردي، عبور از تمنيات جسم بود، و براي قهرمان «مهرگياه» شوريدگي و شيدايي و گمگشتگي، سفر جان چه باك؟ كه گمگشتگان خاك به «سلوك» زنده‌اند، نه به مقصد؛ و تازه قهرمان كندو با جسم و جان در توارث آن «نه» حضور داشت. گله 25 سال پيش با بر جاي گذاشتن اين خويشاوندي، زير پوست شب، مهرگياه و كندو از ايران رفت تا خود، همانند قهرمانانش، سكوت ديگري را آغاز كند...

آخرین محصولات مشاهده شده