درباره‌‌ی فریب‌کاران فریب‌خورده (جادوهای آرژانتینی 3)

خوشحال بود چون دو كيسه‌ بزرگ پر از طلا و جواهرات و مرواريد و سنگ‌هاي گران‌بها و سكه‌هاي رنگ و وارنگ همراه خودش داشت. وقتي به خانه رسيد كيسه‌ها را روي تختش خالي كرد، ولي نه طلايي در كار بود، نه سنگي، نه مرواريدي، نه سكه‌اي. به ‌جاي آن، تعداد زيادي كتاب قصه و رمان روي تخت ريخت. با اين حال فدريكو سولاري اصلا ناراحت نشد. چون بلافاصله فهميد كه جواهرات قلعه‌ غول‌ها هم مثل قصه‌ها و رمان‌ها ساخته و پرداخته ذهن بشري بوده است.

آخرین محصولات مشاهده شده