با پيدا شدن جسد سالي جاپ، خدمتکار زيبا و لجبازِ خانه، کارآگاه آدام دالگليش از راه مي‌رسد تا نقاب از چهره‌ي قاتل بردارد؛ در خانه‌اي پر از مظنوناني که هر‌کدام دليل کافي براي خصومت با خدمتکار را دارند، هر سرنخ جديد گره‌اي دراماتيک را در اين قصه‌ي رمزآلود مي‌گشايد. اين کتاب اولين داستان از مجموعه داستان‌هاي کارآگاه آدام دالگليش است و به گفته‌ي بسياري از منتقدان بهترين داستانش. نويسنده در پرداخت طرح و توطئه‌‌‌ي داستاني بسيار موفق بوده و هر چه داستان جلو مي‌رود معمايي که ساخته پيچيده‌تر مي‌شود. خصيصه‌ي مهم دالگليش، کاراکتر اصلي رمان‌هاي جيمز، چه در اين رمان چه در رمان‌هاي بعد خواندن ذهن شخصيت‌هاست. او اگرچه معما را در گفتگوهاي طولاني با کاراکترها حل و فصل مي‌کند اما مهم‌ترين چيز در خلال اين گفتگوها حرف‌هايي است که گفته نمي‌شود. دالگليش با استفاده از گفته‌هاي شخصيت‌ها چيزهاي پنهان را آشکار مي‌کند. پي‌دي‌جيمز را بعد از آگاتا کريستي از مهم‌ترين جنايي‌نويسان انگليسي مي‌دانند. مهم‌تر از آن او يکي از کاراکترهاي ماندگار ادبيات انگلستان را در اين رمان خلق کرده است «کارآگاه آدام دالگليش». صورتش را بپوشان از آن دست رمان‌هاي معمايي است که تمام شخصيت‌ها انگيزه‌اي محکم براي قتل دارند و پيدا کردن قاتل واقعي از ميان اين همه قاتل بالقوه هيجان خاصي به داستان داده است. صورتش را بپوشان با محوريت قتل دختري مرموز در جامعه‌اي کوچک و سنتي، به مسائلي چون دغدغه‌هاي فرهنگي و اجتماعي اطرافيان مقتول مي‌پردازد و نگاهي مي‌اندازد بر تناقضات رفتاري جامعه‌ي سنتي و تاثير کليسا بر رفتارهاي مردمان حاشيه‌نشين.