درباره‌‌ی صندلی‌ها (نمایش‌نامه)

پيرمرد: من مثل ديگرون نيستم، من تو زندگي يه ايده‌ال دارم. شايد اون طور كه ميگي، من استعداد دارم، لياقت دارم، اما امكان ندارم، من هميشه وظيفه دربوني‌مو خوب انجام دادم. هميشه با سربلندي به كارم سوار بودم. آيا اين ميتونه كافي باشه... پيرزن: نه براي تو. تو با ديگرون فرق داري، خيلي بزرگ‌تري، با اين همه خيلي بهتر از ديگرون مي‌تونستي با همه كنار بياي. تو با دوستات، با روسات، با مافوقات، با برادرت دعوا كردي.

آخرین محصولات مشاهده شده