درباره‌‌ی شرق و غرب (زندگی غربی شرقی من)

راستش اين است، نمي‌خواستم سرگذشت خودم را روي كاغذ بياورم. اما چندي پيش كه براي دانشجويي كه ماجراي تحصيل خودرا در زمان جنگ شرح دادم و براي او هجده ساعت درس و سمينار در هفته، كار در كارخانه حتي موقع تعطيلات، بدون كمك هزينه‌ي تحصيلي، نااميد از سفر به خارج آلمان و فراگيري زبان در كشوري ديگر، حملات شبانه‌ي هواپيماهاي جنگي و بسياري ديگر از مشكلات تعريف كردم، اين مرد جوان با حيرت از من پرسيد: ((پس يعني فرصت تفريح و مثلا رقص هم نداشتيد؟)) همين موضوع باعث شد فكركنم، شايد بي‌مناسبت نباشد، به توصيف گوشه‌اي از زندگي خودم بپردازم.

آخرین محصولات مشاهده شده