درباره‌‌ی شاید نیاز داری با 1 نفر حرف بزنی (یک درمانگر درمانگر او و زندگی‌های ما در فرایند کشف)

درباره‌‌‌‌‌‌‌‌ي جدايي‌‌‌‌‌‌‌‌ام نوشتم، درباره‌‌‌‌‌‌‌‌ي درمانگرم، فناپذيري‌‌‌‌‌‌‌‌ام، ترسمان از قبول مسئوليت زندگي‌‌‌‌‌‌‌‌مان و نيازمان به اين كار براي شفا يافتن. در اين‌‌‌‌‌‌‌‌باره نوشتم كه اهميتي ندارد شرايط بيروني‌‌‌‌‌‌‌‌مان چه باشد، ما حق انتخاب داريم كه چطور زندگي كنيم و صرف‌‌‌‌‌‌‌‌نظر از اينكه چه اتفاقي افتاده، چه چيزي را از دست داده‌‌‌‌‌‌‌‌ايم، يا چقدر پير شده‌‌‌‌‌‌‌‌ايم، به قول ريتا «تا موقعش نرسه تموم نمي‌‌‌‌‌‌‌‌شه». در اين باره نوشتم كه چطور گاهي كليد زندگي بهتر را داريم، اما نياز داريم يك نفر نشانمان دهد كليد كوفتي را كجا گذاشته‌‌‌‌‌‌‌‌ايم. در اين‌‌‌‌‌‌‌‌باره نوشتم كه چطور براي من اين شخص وندل بوده است و چطور براي ديگران گاهي اين آدم من هستم.

آخرین محصولات مشاهده شده