درباره‌‌ی سرانجام پیشگویی (ماورایی‌ها کتاب سوم)

جيسون و ريچل در ليريان متولد نشده اند. آن‌ها در ليريان بزرگ نشده‌اند. اما بعد از اين همه جنگ و مرگ‌هايي که شاهدشان بودند، پيروزي‌ها و ماجراجويي‌ها و مهم‌تر از همه، دوستاني که در اين جهان خارق‌العاده پيدا کرده‌اند، ليريان را همچون خانه و وطن خود مي‌دانند. و به اين ترتيب، اکنون که پيشگويي آن پيشگوي اعظم در حال مرگ را مي‌دانند، هر يک جداگانه مأموريتي را در پيش گرفته‌اند. متحداني شجاع و قدرتمند دارند و همگي آگاهند که شانس موفقيت آن‌ها در اين مبارزه حتي کمتر از احتمال پيدا کردن يک سوزن در انبار کاه است. اما جيسون و ريچل اکنون آماده‌اند تا به‌هر قيمتي که شده به قهرماناني تبديل شوند که ليريان نياز دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده