درباره‌‌ی زندگی نه چندان عالی من

زندگي كيتي برنر عالي است؛ آپارتماني در لندن، و پست‌هاي اينستاگرامي خيلي باحال. خب، واقعيت اين است كه او در اتاق اجاره‌اي كوچكي زندگي مي‌كند كه حتي كمد هم در آن جا نمي‌شود، هر روز رفت و آمد وحشتناكي را تا محل كارش طي مي‌كند، شغل اداري دون‌پايه‌اي دارد، و در واقع آن زندگي‌اي كه در اينستاگرام به اشتراك مي‌گذارد، زندگي خودش نيست. اما يك روز روياهايش به حقيقت خواهد پيوست، اين‌طور نيست؟ تا اين كه اين زندگي نه چندان عالي با اخراج شدن او از سوي رئيس بسيار موفقش، ديميتر، از هم مي‌پاشد. تمام آرزوهاي كيتي نقش بر آب مي‌شوند. او به ناچار به خانه‌اش در سامرست نقل مكان و در كسب و كار طبيعت‌گردي مجلل به پدرش كمك مي‌كند. سپس ديميتر و خانواده‌اش براي تعطيلات جا رزرو مي‌كنند، و كيتي فرصتي كه بايد را مي‌يابد. اما آيا بايد از زني كه روياهايش را خراب كرد انتقام بگيرد ـ يا تلاش كند كه شغلش را بازيابد؟ آيا ديميتر ـ همان زني كه همه چيز دارد ـ در واقعيت چنين زندگي دل‌پذيري دارد؟ شايد آن‌ها بيش از آنچه به نظر مي‌رسد شبيه هم باشند. حالا مگر زندگي نه چندان عالي چه عيبي دارد؟

آخرین محصولات مشاهده شده