درباره‌‌ی زندگی آرام

«وحشت از راه رسيده است. شب از هرسو هجوم مي‌آورد. سياهي به نظر جاودانه مي‌آيد. بهتر بود به خواب فرومي‌رفتيم. چراکه اکنون روز جديدي فرارسيده، روزي طولاني تا امتداد شب. ديگر همه‌چيز متعلق به گذشته است. ديگر همه‌چيز به آن‌سوي مرزها سفر کرده است. سرريز شده در پرتگاه، همان پرتگاهي که روزهاي خالي گذشته آنجا روي هم تلنبار مي‌گردند. مرگ ژروم هم حالا روانه‌ي اين پرتگاه شده، و زندگي من هم، چراکه سال‌ها از پي هم مي‌گذرند، من پير و پيرتر مي‌شوم، ولي گويي زندگي‌ام هنوز شروع نشده است.» زندگي آرام داستان وهم‌آلود يک خانواده‌ي کشاورز است که در جنوب غربي فرانسه مي‌گذرد. يک قتل باعث مي‌شود ارواحي که هنوز متولد نشده‌اند تظاهر به وجودداشتن کنند.

آخرین محصولات مشاهده شده