دربارهی زمستان 66 (نمایشنامه)
صداي زن: بابام خيلي چيزا از اون روزا يادشه.
صداي مرد: چي ميگفت؟
صداي زن: اصرار داره بريم خونهشون كه تعريف كنه. تلفني نميگه.
صداي مرد: چرا؟
صداي زن: ميگه پول تلفن زياد ميشه.
صداي مرد: خب تو زنگ ميزدي.
صداي زن: گفتم خودم زنگ ميزنم، ولي ميگه نميخوام پول تلفن شما هم زياد شه. بابامه ديگه. نميخواد اداره مخابرات رو خوشحال كنه. هر چي اصرار كردم بگه نگفت. فكر كنم نگران تلفن كنترل بشه. ميگه بريم حضوري تعريف كنه كه هم مجبور نباشيم پول تلفن بديم، هم رفتيم ديدنشون.
صداي مرد: خب برو.
صداي زن: تنهايي برم؟
صداي مرد: من اين روزا نميتونم.
صداي زن: خيلي حرفا داره بگهها. مثلن تو ميدونستي هر جا كه موشك ميخورد يه تعداد موتوري مياومدن اونجا؟ كارشون اين بود كه مواظب باشن اگه يكي قاتي كرد و فحش داد، سر و صداش رو بخوابونن، نذارن مردم جمع شن شعار بدن.
كد كالا | 8891 |
زبان | فارسی |
نویسنده | محمد یعقوبی |
سال چاپ | 1396 |
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 152 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.7 * 21.4 * 0.7 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 200 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.