درباره‌‌ی دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی 1844

در نظام مالكيت خصوصي، هر فرد در اين انديشه است كه نياز جديدي را براي ديگري خلق كند تا او را مجبور به دادن قرباني جديدي كند، و با قرار دادن او در يك وابستگي جديد و وسوسه بهره‌مندي از نوع جديدي از لذت، به ورشكستگي اقتصادي تن دهد؛ هر كس تلاش مي‌كند تا با تحميل قدرتي بيگانه بر ديگري، از اين طريق نياز خودخواهانه‌اش را برآورده كند. بنابراين پول به عنوان نيرويي وارونه كننده در برابر فرد و آن پيوندهاي اجتماعي ظاهر مي‌شود كه مدعي‌اند في نفسه ذات هستند. پول وفاداري را به خيانت، عشق را به نفرت، نفرت را به عشق، فضيلت را به شرارت، شرارت را به فضيلت، خدمتكار را به ارباب، ارباب را به خدمتكار، حماقت را به هوش و هوش را به حماقت تبديل مي‌كند. چون پول، به منزله مفهوم موجود و فعال ارزش، تمام چيزها را در هم مي‌آميزد و مبادله مي‌كند، خود نيز درهم آميختگي و مبادله عام همه چيزها، جهاني وارونه، درهم‌ريختگي و مبادله همه كيفيت‌هاي طبيعي و انساني است. اگر انسان، انسان باشد و روابطش با جهان روابطي انساني، آن‌گاه مي‌توان عشق را فقط با عشق، اعتماد را با اعتماد و... رد و بدل كرد. اگر بخواهيم از هنر لذت ببريم، بايد هنرمندانه پرورش يافته باشيم؛ اگر مي‌خواهيم بر ديگران تاثير بگذاريم، بايد به راستي قادر به برانگيختن و تشويق ديگران باشيم. هر كدام از روابط ما با انسان و طبيعت بايد جلوه ويژه‌اي باشد منطبق با ابژه اراده و زندگي فردي واقعي‌مان. اگر يك طرفه عشق مي‌ورزي، يعني عشقت به عنوان عشق ناتوان از برانگيختن عشق متقابل است، اگر با تجلي زنده خود به عنوان انساني عاشق، محبوب ديگري نمي‌شوي، آن‌گاه عشقت ناتوان است و اين عين بدبختي است.

آخرین محصولات مشاهده شده