«در کتابخانه پيدايش مي‌کني» رماني نوشته‌ي ميچيکو آئوياما است که به موضوع کتاب و مطالعه مي‌پردازد. اين کتاب به خواننده آموزد که تنفس در هواي کتابخانه و خواندن کتاب‌ها چقدر مي‌تواند ما را به ادامه‌ي زندگي اميدوار کند و روزهاي خوشي را برايمان به ارمغان آورد؛ چرا که مطالعه قدرت ذهن را بالا مي‌برد و تجربه‌هاي رايگاني را در اختيار ما قرار مي‌دهد. هر آدمي بعد از خواندن حتي يک صفحه از يک کتاب، ديگر آن آدم سابق نيست و طرز فکرش تغيير مي‌کند. گر چه گاهي اوقات حواسمان از کتاب‌ها و دنيايشان پرت مي‌شود و به سرگرمي‌هاي ديگري مشغول مي‌شويم اما کيست که نداند کتاب خواندن هم مثل هر چيز ديگري، بايد در برنامه‌ي روزانه‌ي زندگي قرار گيرد و در ميان روزمرگي‌ها فراموش نشود. اين داستان يک کتابدار دارد که يک پرسش يکسان را از همه‌‌ي مراجعه کنندگان مي‌پرسد؛ پرسشي ساده که روي آن‌ها تاثير گذاشته و مسير زندگيشان را تغيير مي‌دهد: "دنبال چي مي‌گردي؟" اين داستان پنج شخصيت ديگر هم دارد که به اين کتابخانه مراجعه مي‌کنند و هر کدام يک دل مشغولي بزرگ در زندگيشان دارند. کتابدار با معرفي کتاب‌ به اين شخصيت‌ها آن‌ها را اميدوار کرده و راه تازه‌اي را به رويشان باز مي‌کند. گويي شخصيت‌ها با خواندن اين کتاب‌ها صاحب نگرشي نو مي‌شوند که مي‌تواند در ادامه‌ي مسير زندگي به کارشان بيايد. اين کتاب به ما يادآوري مي‌کند که کتابخانه جادو مي‌کند و کتاب اکسير زندگي‌ است؛ پس نبايد قدرت آن را ناديده گرفت. پنج شخصيت را در نظر بگيريد که گمراه و سرگردان از کتابخانه‌اي سر در مي‌آورند و کتابدار تنها يک جمله از آن‌ها مي‌پرسد اما همين يک جمله باعث مي‌شود تا آن‌ها معناي زندگي را دريابند.