درباره‌‌ی جریان‌های اصلی در مارکسیسم 3 (برآمدن گسترش و فروپاشی)

توتاليتاريسم ، به گفته ي کولاکوفسکي تعريف حقيقت و دروغ را عوض مي کند حقيقت در اين رژيم ها تنها است که در هر لحظه حزب يا رهبر مي گويد منشأ ،کلام نه ،ماهيتش يا چند و چون انطباقش با واقعيت سنجه ي حقيقت است به علاوه رژيم هاي توتاليتر به انفعال سياسي شهروندان کفايت نمي کنند اين رژيمها همه در پي «روح» انسان اند بالمآل انساني نو مي خواهند ذهن و زبان خلوت و جلوتش را به انحصار مي گيرند و در کار معماري روح اند در يک کلام، وصف نقاد کولاکوفسکي از شالوده هاي فلسفي توتاليتاريسم را از مهمترين دستاوردهاي نظري او دانسته اند ولي در واقع نقد او بر توتاليتاريسم بخشي از جهان بيني فلسفي اوست. تأکيد مي کند که شرط اساسي تجدد ،واقعي استقلال عقل نقاد وهمزادش رشد ،تکنولوژي است کار فلسفه را بيش از هر چيز نه نقل حقيقت که نقل روحيه ي حقيقت جويي مي داند. اگر فلسفه را آن چنان که مناديان گونه گون يقين کاذب مي خواهند به مشتي احکام تقليل ،دهيم آن را از سرشت اصلي اش که همان روح شک و جست وجوي دائم است بيگانه کرده ايم به طريق ،اولي اگر خرد را منقاد اصول و پيشيني بدانيم - آن چنان که همه ي متوليان انديشه هاي توتاليتر مي خواهند آن را يکسره با ذات حقيقت جو و همواره جست وجوگرش بيگانه ساخته ايم. به گمان کولاکوفسکي خرد نقاد و رشد تکنولوژي لازم و ملزوم يکديگرند مي گويد کشورهايي که تکنولوژي تجدد را مي پسندند ولي خرد نقادش را برنمي تابند در واقع گره بر باد مي زنند کاربرد تکنولوژي دير يا زود به کار برد خرد نقاد مي انجامد زيرا هر دو در واقع دو روي سکه اي واحد و بالهاي تجزيه ناپذيرند.

آخرین محصولات مشاهده شده