درباره‌‌ی ته تنهایی

صدا كن مرا صداي تو خوب است صداي تو سبزينه‌ي آن گياه عجيبي است كه در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد. در ابعاد اين عصر خاموش من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم. بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است. و تنهايي من شبيه‌خون حجم تو را پيش‌بيني نمي‌كرد. و خاصيت عشق اين است. كسي نيست. بيا زندگي را بدزديم، آن‌وقت ميان دو ديدار قسمت كنيم. بيا باهم از حالت سنگ چيزي بفهميم، بيا زودتر چيزها را بينيم ببين عقرب‌هاي فواره در صفحه‌ي ساعت حوض زمان را به گردي بدل مي‌كنند. بيا آب شو مثل يك واژه در سطر خاموشي‌ام بيا ذوب كن در كف دست من جرم نوراني عشق را.

آخرین محصولات مشاهده شده