نفس‌هاي کم‌جانِ يک خيال ناگزير. اين بار که مي‌خواهيم بدانيم داستان نظريه تکامل چيست، ديگر سراغ حرف‌هاي کلي نمي‌رويم. سراغ خود داروين مي‌رويم. قدم‌زدن‌هاي طولاني اش با فلان دکتر، علاقه‌اش به حشرات، سوار شدن به کشتي بيگل، جزاير گالاپاگوس و يک تغيير در ذهنيت و بيست سال کلنجار… کلنجار با خود و با همسر محبوبش که مي‌نويسد: نکند عادت به تحقيقات علمي و باور به اينکه هيچ‌چيز پيش از آنکه اثبات شود پذيرفتني نيست آنچنان بر افکار تو حاکم شود که مقولات ديگري را که به اين شيوه قابل اثبات نيستند نتواني بپذيري… چه شد که اين فرضيه خام به سرعت تبديل به اصل مسلم شد و چه اشکالاتي به آن وارد است. خواندن اين کتاب فقط براي علاقمندان به زيست‌شناسي مهم نيست، بلکه مي‌توان آن را در جايگاه «داستانِ يک نظريه» قرار داد و از آن لذت برد.