درباره‌‌ی تسلای فلسفه

اول درباره‌ي زنداني‌اي است كه از سقوط و مرگ قريب‌الوقوع خود اندوهگين است و در همين‌حال، بانوي فلسفه در برابر او ظاهر شده و از ظلم تقدير، با او سخن مي‌گويد. در دفتر دوم، بانوي فلسفه‌ خاطرنشان مي‌سازد كه ثروت و شهرت، تنها راه‌هاي كسب خوش‌بختي نيستند. در دفتر سوم، بانوي فلسفه از نكوهش خيرهاي كاذب به بررسي ماهيت خير حقيقي رو مي‌كند. در دفتر چهارم، سخن درباره‌ي عدالت خداوند و چگونگي به انجام رسيدن تقدير است و سرانجام در دفتر پنجم با طرح اين سئوال كه با وجود مشيت الهي، چه مجالي براي اختيار باقي مي‌ماند؟ بانوي فلسفه، چهارمرتبه‌ي شناخت يعني حس، خيال، عقل، و فهم را مشخص مي‌كند كه متناظر‌ با چهار مرتبه‌ي وجود است: حيات بي‌تحرك، حيوانات پست‌تر، انسان و موجودات الهي و در واقع در مرتبه‌ي چهارم يعني فهم الهي است كه مشيت با اختيار، جمع مي‌شود.

آخرین محصولات مشاهده شده