پدرم عاشق تاريخ و زنها .بود. اين دو عامل سبب شد او به موضوع زن ستيزي علاقه مند شود موضوعي که با حرفه ي او در خصوص مسائل سياسي ايرلند شمالي به کلي متفاوت بود. او در سال 2002 کار روي کتاب زن ستيزي کهن ترين تعصب جهان را آغاز کرد. اين مسئله کاملاً باب گفت وگو را در اين زمينه باز ميکرد. وقتي به مردان ديگر مي گفت که روي چه موضوعي کار مي کند، واکنش عمومي آنها اين پيش فرض بود که او در حال نوشتن نوعي دفاعيه براي اين موضوع است واکنشي که برايش حيرت آور بود واکنش رايج ديگر شگفتي از اين بود که مردي دربارهي چنين موضوعي کتاب بنويسد براي اين مورد او پاسخي ساده داشت. مي گفت چراکه نه؟ مگر نه اين که ما ابداعش کرديم.» ما اکنون، در عصري نسبتاً متمدن زندگي مي کنيم، دوراني که سرانجام پديده ي زن ستيزي نه تنها منبع ظلم و بي عدالتي بلکه مانعي در برابر توسعه ي انساني و پيشرفت اجتماعي و اقتصادي شناخته شده است با اين حال، در مجموع زنان هم چنان کمتر از همتايان مردشان دست مزد دريافت مي کنند و در ايالات متحد حقوق زاينده اي که دهه ها پيش به دست آمده بود، در حال تضعيف است. برابري جنسيتي واقعي همچنان دور از دسترس است و در بسياري از نقاط جهان جاهايي که مسائل جنسيتي با فقر ،جهل بنيادگرايي و بيماري ترکيب شده وضعيت زنان در طول قرنها چندان بهبود نيافته است.