درباره‌‌ی بهترین سال زندگی‌ام

ذهن مونا هم درگير همين پنهان‌كاري‌ها بود. اين نياز مشترك ما را آرام‌تر و با هم مهربان‌تر مي‌كرد. مثل جفتي تبهكار، كه پنهانكارانه پيش مي‌رفتيم، و دزدانه رفتار مي‌كرديم تا شناسايي نشويم: فرارياني از چنگ عدالت. هرگز فراموش نمي‌كرديم كه رابطه‌ي ما پنهاني‌ست، و با اين‌كه درباره‌ي بارداري صحبت مي‌كرديم، خيلي كم‌حرفي از بچه به ميان مي‌آورديم، مگر به عنوان مشكلي كه سعي داشتيم حل كنيم.

آخرین محصولات مشاهده شده